سفارش تبلیغ
صبا ویژن
12:51 عصر
131
بهاری با عطر یاس

 

یادم نیست اولین باری که باران بارید کی بود..

یادم نیست اولین باری که گل یاسی را بوییدم،کی بود..

اصلا یادم نمی آید کی برای اولین بار نور خورشید را دیدم..

فقط میدانم آنقدر لطفش عظیم بود

که بعد از اولین بارش باران،

بارها و بارها بر من بارید...

و من بارها و بارها توانستم گل یاس را بو کنم..

و چه عطری داشت..

عطرش هم مانند نامش بود..

.

.

یادم نیست اولین بار کی دلیل گذاشتن نام "فاطمه" را پرسیدم...

ولی خوب یادم می آید که هربار از مادرم می پرسیدم:

یعنی من دختر خوبی هستم؟؟

از بدی ها به دورم که این نام را برایم گذاشتید؟؟؟

و هربار مادرم با نوازشی پاسخم را میدادند..

دخترم..تو پاکی..همانند اسمت..

.

.

و حالا حسرت پاکی آن روزها را می خورم..

حالا آنقدر از اسمم دور شده ام..

که دیگر گاهی اوقات خودم را هم نمیشناسم...

.

.

یادت می آید؟؟؟

گفته بودی عاشق چادر خاکی هستی؟؟

من هم عاشق چادر خاکیم..

آخر چادرت که خاکی شود..

بی اختیار یاد مادر میفتی..

میدانی که...

چادر مادر..

پشت در سوخته خاکی شد..

میدانی که...

به دستان پدر ریسمان بسته بودند..

میدانی که..

دخترش هم ایستاده بود...

میدانی که..

همه مصیبت ها از اول ربیع شروع شد..

میدانی مادر آنجا چه گفت که..

فرزندش را صدا میزد...

فرزندی که ما هم سالهاست منتظرشیم..

.

.

اصلا میخواهم بگویم

آقا بیا..

نه بخاطر دل خاکی من..

که بخاطر چادر خاکی مادرتان...

بیایید و خاکها را از چادر مادرتان پاک کنید.. 

آقا بیا.. 

نه بخاطر قلب آلوده من...

که بخاطر قلب پاک و رنجدیده مادرتان..

.

حال دلم اصلاً خوب نیست،خانوم جان..

و حال خودم هم..

کمی آرامش میخواهم..

فقط همین..

.

.

و اینک بهارمان بوی عطر یاس میگیرد...

بوی عطر یاس کبود..

.

پ.ن1:آیت الله وحید خراسانی میفرمایند:

من تمام حوائج یک ساله ام را در ایام فاطمیه میخواهم..

پ.ن2:یادت می آید؟؟؟عاشق چادر خاکی بودی..

پ.ن3:اللّهم عجل لولیک الفرج...

پ.ن4:مداحی سلام من به مدینه را برای شما گذاشتم که خیلی دوست داری...

پ.ن4:سال جدیدتان فاطمی باد...

که امسال،سال "حضرت فاطمه(س)" هست...

 با فاطمیه آغاز میگردد..

و با فاطمیه پایان میابد..

اسمش هرچه میخواهد، باشد...

امسال،سال "حضرت فاطمه(س)" است..

برویم به دنبال درک زندگی حضرت فاطمه(س)..

 

 

عکس شهادت حضرت فاطمه