زبان در کام شعله ميگيرد اگر نگويم زيبا بود! دلم لرزيد و مثل دفعه هاي پيشين با دست خط زيبايت کبوتر افکار را از بام خانه ي خودبيني پراندي و به سوي قبله ي دلهايمان جمکران پرواز دادي!دهان را پر از عطر گلاب کردي با ذکر صلوات و آسمان چشمم را باراني که چرا و چرا و چرا....!!خوشبحالت که اين گونه مينويسي و خوشبحالتر من که روزهاي زندگي را با وجودي چون تو هم کلاسم!پيروز باشي و سربلند!