پيام

كشتي نجات ما
91/9/3

+ *سلام..بياييد امشب اينجا روضه حضرت عباس(ع) راه بيندازيم..هرکس شعري،حرفي،نقل معتبري دارد بنويسد و با هم عزاداري ميکنيم..چيزي نداريد بگوييد،بلند بگوييد:يا عباس(ع)،جي بالماء.. و با هم عهد ميبنديم اگر اشکي جاري شد،براي فرج در ظهور منتقم خون کربلا دعا کنيم..*

كشتي نجات ما 91/9/5

*همه شب حرف من و زينب و کلثوم اين بود/همه آسوده بخوابيد،برادر دارم...*

امشب به ياد بي بي ام البنين گريه کنين... اين روزا پايان ام البنيني فاطمه است:(((((((((((((((

روايته ان البنين هر وقت خانم رباب رو مي ديد اظهار شرمندگي ميکرد...خانوم شرمنده لباي تشنه ي علي اصغر ت:(((((((

:((((((((((((((((((

گاهي دست بچه هاشو ميگرفت خانوم دور بچه هاي فاطمه(س) ميگشت... يعني بچه ها بدونين شما رو بلاگردون بچه هاي فاطمه (س)ميخوام....:(((((((((((((((

*ميگويند:وقتي به ام البنين گفتند 4پسرت شهيد شد،فقط پرسيد:حسين من چه شد؟؟؟؟*

:(((((((((((

عباس(ع) تربيت شده ي خانوم ام البنينه... همين تربيت نذاشته عباس بتونه بي آب به خيمه ها برسه...صدا زد داداش تا من جون دارم منو به خيمه ها نبر...داداش قرار بوده من سقاي بچه هات باشم اما شرمنده ام... ديگه مشکي نمونده...جوني نمونده:((((((((((((((

:((((((( رباب بي تاب شده از بي تابي علي اصغر.کسي کاري کند.:(((((((

به زمين مي افتد: يا اخي!!!عليک مني السلام... حسين بر بالاي سر برادر مي آيد.. حسين ديگر سقا ندارد.. حسين(ع) ديگر علمدار ندارد.. حسين(ع) ديگر لشکر ندار.. آخر تمام اينها در يک کلمه خلاصه ميشد:عباس(ع) حالا حسين(ع) ديگر.... پشتش خميده.. فبکت بُکاءً شديداً..

:(((((((((((((

فرمودن ...الان قد انکسر ظهري:((((((((((((((((

*يا عباس(ع)،جي بالماء*

:((((((((((

خبر عمو اومده:((( نرسيده آب عزيزم:((((((((((((((

تا خانوم زينب کبري(س) داداش رو ديد ...قد خميده:(((... اميد زينب از اين لحظه نااميد شد:((( ديگه وقت اسارت خانومه:(((

:((

الله اکبر.صداي تکبيراول شنيده شد.کودکان خوشحالنديعني علي اصغرآرام ميگيرد.يعني سيراب ميشويم!?

بايد از اين هجمه رهايش کنم / از تن عباس جدايش کنم/آخر اين عشق چه ها مي شود / بادل زينب چه جفا مي شود :(((((((((((

:((((((((((((

صدايي نميايد.......سقاي حسين سيدوسالارنيامد.علمدارنيامد:((((((((((((

اي اهل حرم مير و علمدار نيامد...علمدار نيامد:(((

:(((((((((((((

خانم کشتي نجات ما... به حق علمدار کربلا حاجت روا بشين انشالله... امشب هيئت رو به خونه ي دل ما آوردين:(((((((((((...اجرتون با خود علمدار:(

اجرهمه تون باسيدالشهدا.

ممنون قافيه باران و شاخآبه عشق..

يادتان باشد لباس مشکيم را تا کنيد/گوشه اي از قبر من اين جامه را هم جا کنيد/کاش من در شام تاسوعا بميرم تا شما/خرجيم را نذر خرج ظهر عاشورا کنيد..

*نميدانم در آن صحرا چه شد که لحظه آخر عباس(ع) بجاي سيدي و سرورم به امام حسين(ع) گفت:برادر..*

:((((((((((((((( عمويي نوميد...عمويي شرمگين...

عباس(ع) آمد تا برادري را معنا کند، وفا را شرح دهد، ايثار را الگو باشد، شجاعت را تفسير کند و دلاوري را مصداقي والا گردد.

يا ساقي الرَّحمَةِ و العطاشا.. نحن عطشان و انت سقا..

:(((((((((((

دامن کشان رفتي دلم زير و رو شد / چشم حرامي با حرم روبرو شد / بيا برگرد خيمه اي کس و کارم / منو تنها نگذار اي علمدارم / آب به خيمه نرسيد فداي سرت / حسين(ع) قامتش خميد فداي سرت

خانم مکاشفه تو کتب عکسش اومده..هيچوقت نميگفتن برادر..هميشه ميگفتن سيدي و مولا..ولي فقط موقع شهادت گفتن برادر..

علم اگر از دست علمدار زمين نميخورد/دگر کسي به زير تازيانه ها نميمرد..

عجب صفايي داره ضريح خوشگل آقام ابالفضل / شور و نوايي داره ضريح خوشگل آقام ابالفضل

من البين / يا حسين / من زغري و شاب الرأس / تانيت / ناديت / ليش تأخر عباس / يجلي همي / وينه عمي / ريته يمي / ليش تأخر عباس

*کسي حرف از عطش بر لب نيارد.که بابايم دگر سقا ندارد..*