سفارش تبلیغ
صبا ویژن
8:58 عصر
75
شهادت مادرم، حضرت فاطمه(س) واقعیتی انکار ناپذیر(4)

از آیات سوره احزاب استفاده مى‏شود که: جمعى سرزده و بدون اذن وارد خانه پیامبر (ص) مى‏شدند. چون آنها را دعوت به میهمانى مى‏کردند، پس از پذیرایى دور هم مى‏نشستند و با هم به گفتگوهاى بیهوده و حتى آزاردهنده‏اى مى‏پرداختند.پیامبر از این وضع آزرده مى‏گشت.

امّا حیا مانع بود تا آنها را از این رفتارهاى ناهنجار و ناشایسته منع کند. خداوند آیاتى را فرو فرستاد و آنها را از این رفتار ناشایست خصوصاً در مورد همسران پیامبر بر حذر داشت.

اى کسانى که ایمان آورده‏اید ! به خانه‏هاى پیامبر داخل نشوید مگر بشما براى صرف غذا اجازه داده شود، بدون اینکه چشم به ظرف غذاى وى بدوزید، امّا هنگامى که دعوت شدید داخل شوید، ووقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث وگفتگو ننشینید، این عمل، پیامبر را مى‏آزارد، ولى از شما شرم مى‏کند (وچیزى نمى‏گوید)، امّا خدا از (بیان) حق شرم ندارد. وهنگامى که چیزى از آنان (همسران پیامبر) مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید، این کار براى پاکى دلهاى شما وآنها بهتر است

سورة الاحزاب، آیة 53.

و سپس فرمود:

شما حق ندارید پیامبر (ص) را بیازارید و پس از او با همسرانش ازدواج کنید این رفتار شما نزد خداوند بزرگ است‏

سورة الاحزاب، آیه 53.

و پس از چند آیه مى‏فرماید:

آنانکه خدا و پیامبرش را مى‏آزارند، خداوند برآنها در دنیا و آخرت لعن مى‏فرستد و براى آنان عذابى خار کننده آماده فرموده است.

سورة الاحزاب، آیه 57.

شاید بتوان یکى از اهم مصادیق آزار پیامبر (ص) را داستانى که بخارى آورده است به شمار آورد. حاصل داستان این است که زنان پیامبر اکرم (ص) در تاریکى شب با پوشش کامل به مکانى که خلوت و مناسب بود براى قضاء حاجت مى‏رفتند. چون ام‏المؤمنین سوده قد بلندى داشت یا تنومند بود عمر وى را شناخت و فریاد برآورد که‏اى سوده تو نمى‏توانى خود را از ما پنهان کنى، بدان که ما تو را شناختیم. سوده بر مى‏گردد، و به پیامبر شکوه مى‏برد و آن حضرت مى‏فرماید شما رخصت داده شده‏اید که براى حوائجتان خارج شوید. این داستان را بخارى در سه جا از کتاب صحیحش آورده است.

1 - در کتاب التفسیر سورة الاحزاب در ذیل آیات فوق:

عایشه گفت: پس از آنکه آیه حجاب نازل گردید، سوده براى قضاى حاجتش بیرون رفت، او زنى تنومند بود، از اینرو نمى‏توانست خود را از کسانیکه او را مى‏شناختند پنهان کند عمر بن خطاب او را دید، وگفت: اى سوده ! به خدا نمى‏توانى خود را از ما مخفى نگاه دارى، پس فکر کن چگونه خارج شوى گفت: پس بادگرگونى باز گشت وبر پیامبر وارد شد وگفت: یا رسول اللَّه ! من براى برخى از نیازهاى خود بیرون رفتم: عمر به من چنین وچنان گفت... پس (پیامبر اکرم (ص) فرمود: شما اجازه داده شده‏اید تا براى نیازهایتان خارج شوید.

صحیح بخارى، ج 3، ص‏451 باب 45، حدیث 1220. ‏

2 - در کتاب النکاح باب خروج النساء لحوائجهن:

(عایشة گفت: شبى سوده بنت زمعه بیرون رفت، عمر او را دید وشناخت، وگفت: به خدا اى سوده نمى‏توانى خود را از ما مخفى نگاه دارى گفت: بسوى پیامبر (ص) باز گشت، پس ماجرا را براى آن حضرت نقل کرد، واو (ص) مى‏فرمود: خدا به شما اجازه داده است تا براى نیازهایتان خارج شوید.)

 همان، ج 4، ص 75، ب 116، ح 166. ‏

3 - کتاب الوضوء باب خروج النساء الى البراز.

عایشه گفت: همسران پیغمبر (ص) در شب براى قضاى حاجت به زمین وسیعى مى‏رفتند، عمر به پیامبر مى‏گفت: زنانت را از نامحرمان بپوشان امّا پیامبر (به نصیحت عمر) عمل نمى‏کرد، تا شبى سوده بنت زمعه که قامتى بلند داشت پس از پاسى از شب بیرون شد، پس عمر فریاد بر آورد: اى سوده بدان که تو را شناختیم، چون وى بر نزول آیه حجاب حریص بود.

همان، ج 1، ص 136، ب‏109، ح 143. ‏

معمولاً مفسرین شأن نزول آیات فوق را دو قضیّه ذکر کرده‏اند.

1 - داستان فوق‏

2 - اینکه یکى از اصحاب پیامبر (ص) گفت: چون پیامبر از دنیا رود من با فلان همسرش ازدواج خواهم کرد، این سخن به آن حضرت رسیده بسیار آزرده شد، پس آیات فوق نازل گردید.

گروهى از مفسران این شأن نزول را ذکر کرده‏اند از آن جمله است طبرى در جامع البیان، و آلوسى در روح المعانى، و ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر صحابى مورد شأن نزول آیه را طلحه و همسرى را که در نظر داشته عایشه دانسته است.

با وجود اینکه داستان عمر و سوده بعد از نزول آیه حجاب واقع گردیده به طوریکه در متن حدیث آمده است «بعد ما ضرب الحجاب». در عین حال سوء ادب و شرمنده نمودن و اذیت و آزار ام‏المؤمنین سوده حرم پیامبر را - که موجب آزردگى رسول خدا شده و یکى از اسباب نزول آیه شریفه (و ما کان لکم ان تؤذوا رسول‏اللَّه) حق اذیت و آزار پیامبر (ص) را ندارید - را جزء فضائل عمر و یا به تعبیر دیگر از موافقات عمر به شمار آورده‏اند.

مثلاً آلوسى پس از قبول اینکه کار عمر خلاف ادب و شرمنده نمودن سوده حرم رسول‏اللَّه (ص) و آزردن او است، مى‏گوید:

عمر در این کار عیبى نمى‏دیده، چون گمان مى‏کرده که بر این کار خیر عظیمى مترتب مى‏گردد.

تفسیر روح المعانى، ج 22، ص 72.

و نیز بخارى - یا برخى از راویان حدیث - در کتاب وضوء این داستان را چنین توجیه کرده‏اند، که این اهانت و سوء ادب «حرصاً على أن ینزل الحجاب» بوده.

صحیح بخارى، ج 1، کتاب الوضوء، باب 109 خروج النّساء الى البراز.

و حال آنکه خود در تفسیر سوره احزاب گفته است: این داستان پس از نزول آیه حجاب بوده است. همان.

این امر موجب گردیده تا برخى از شارحان بخارى ناگزیر شوند براى جمع بین این احادیث بگویند شاید این داستان مکرّر تحقق یافته است.

فتح البارى، عسقلانى، ج 8، ص 391.

به هر حال، آنگاه که حکومت در دست پیامبراکرم (ص) بود، و آنان محکوم بودند، بر آن حضرت جرئت مى‏کردند. گاه با آرزوى رحلت پیامبر، خیال ازدواج با همسرش را در سر مى‏پروراندند، گاه با عبارات توهین آمیزى همسران پیامبر (ص) را مخاطب قرار مى‏دادند.

آه، این چه جرئتى وقیحانه است؟ تصور رحلت رهبران دینى براى ارادتمندانشان بسیار دشوار است. آه چه مظلومیتى؟ آه چه غربتى؟