سفارش تبلیغ
صبا ویژن
10:47 عصر
126
اندر حکایت کنکور ارشد من...

 

 

سلام..دوشنبه متوجه شدم که امروز کنکور ارشد دارم..با اینکه به دلیل عروسی شب قبل و دل دردی که بعدش گرفته بودم،دیر از خواب بیدار شدم،ولی دقیقه نود رسیدم به کنکور..دست و پا شکسته سوال هایی رو که یادم بود چطوری حل میشن رو جواب دادم.. و خوب چون امسال به صورت آزمایشی میدادم و قبول میشدم هم نمیتونستم برم،نخونده بودم و خلاصه اصلا یه وعضی بودا!! مخصوصا دختر سمت راست،ردیف جلوییم که یه کفش طاق طاقی،از اون پاشنه 10 سانتی ها هم پوشیده بود..برای من قابل هضم نبود که دختری لیسانسه،خودش متوجه نباشه که سر جلسه امتحان از این کفش ها نباید بپوشن که صداش تمرکز بقیه رو خراب کنه..مخصوصا که محل کنکورمون هم طبقه پنجم بود و اون خانوم هم مث من 5طبقه پله رو اومده بود بالا...خدا رو شکر بیسکوییت ها رو که دادن،نصف کلاس پاسخنامه هاشونو دادن..(نه اینکه فک کنید 23هزار تومن دادن برای یه بیسکوییت 200تومنی ها!!دیییییییییی) از جمله اون خانوم طاق طاقیه هم رفت..خلاصه تا ساعت 11 نشستم و تو این سه ساعت به زور چشمامو وا نگه داشتم و یکم تونستم جواب بدم..پاشدم و پاسخنامه ام رو دادم..

میدونید تو فکر این بودم که کنکور خدا هم دخیخاً همینجوریه..بعضیا قبل اینکه وقتشون تموم بشه،خودشونو خلاص میکنن..اینا اونور قضیشون معلومه..بدون حساب میفرستنشون جهت عذاب..اینا بدون حساب رد میشن..بعضیا تا آخر وقت میشینن،ولی بدون اینکه برای امتحانشون تلاشی انجام داده باشن..به حساب اینا رسیدگی میشه...چند تا درست و چند تا غلط دارن..و بعدش با عدالت در موردشون تصمیم گیری میشه..بعضیا هم هستن خیلی درس میخونن ولی موقع امتحان پس دادن،امتحان رو خراب میکنن..تو طول تاریخ کم نبودند امثال طلحه و زبیر که اول شاگردان خوبی بودن و خوب تلاش کرده بودن،ولی بعدش امتحانشونو خراب کردن..بعضیا هم خوب درس میخونن، هم به خدا توکل میکنن،هم راضی میشن به رضای او،هم همه تلاششونو میکنن..اینا هم بعد کنکورشون تازه اول راحتی و خوش به حالیشونه..کاش ماهم تو این دسته باشیم...دسته ی تلاش کنندگان و در عین حال رضاً برضاک گویان...