سلام و عرض ادب خدمت همه همراهان بزرگوار..بحث ما درمورد زیارت عاشورا بود...متاسفانه سواد ناچیز بنده اجازه ادامه در بحث زیارت عاشورا را نمیدهد،بنابر این،این پست آخرین پست سلسله شرح های زیارت عاشورا میباشد..برای خواندن مطالب مربوط به زیارت عاشورا میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید:
و امّا بحث ما در مورد واژه امیر المؤمنین و سید الوصیین بود که به واژه اطعام علمی رسیدیم و قول دادم برایتان از این واژه بگویم..
در صحبت روزمره،وقتی میگوییم فلانی را اطعام کرد، به این معناست که او را سیر کرد..پس وقتی میگوییم امام باید اطعام علمی کند،یعنی مسلمانان را سیر کند..یعنی هر سوالی که از او میپرسند،بتواند پاسخ دهد..ما میگوییم اسلام برای تمامی عصر هاست..پس امام باید بتواند به تمامی سوالات جدید هم پاسخ دهد..
و اما بپردازیم به ابعاد علم امام..پیامبر اکرم(ص) سواد نداشتند..یک دفعه تمام علوم بر قلب مبارک ایشان نازل شد..علم امام هم باید همانگونه باشد..از جانب خداوند.. و نه بواسطه مدرسه و دانشگاه رفتن..حضرت علی(ع) را همه میدانند تربیت کرده پیامبر اکرم(ص) میباشند..پس قطعاً علمشان هم به کسی جز ایشون نمیتواند انتقال پیدا کرده باشد. خلیفه ای که علمش به علم شهروندانش نمیرسد،واقعاً میتواند برحق باشد؟؟تمام خلفا خودشان هم اقرار کردند به علم امام..
بعضی آمدند امیر را به اطعام علمی معنی کردند..سوال میپرسم:مگر عثمان نگفت:علم زنان پشت پرده بیشتر از خلیفه هست(زمانیکه زنی از او سولای میپرسد که جوابش را نمیداند،این جمله را میگوید)؟؟پس چگونه خود را امیرالمؤمنین نامیده؟؟در رساله ذهبیه که نامه امام رضا(ع) در پاسخ سوال هارون الرشید آورده شده است آمده که امام رضا(ع) در نامه شان نوشته اند: امیر المومنین باید بداند.این چه امیر المومنینی است که نمیداند،خدا عالم است..
در کتاب اصول کافی،ج1،ص 391 آمده:هشام بن حکم میگوید: در منی از امام صادق(ع) پانصد مطلب از علم کلام پرسیدم و گفتم آنها(متکلمین عامه) چنین و چنان میگویند..امام میفرمودند:تو چنین و چنان بگو..هشام از حاضر جوابی و تسلط آن حضرت بر علم کلام تعجب میکند.میگوید: من گفتم:من میدانم که مسائل حلال و حرام در دست شماست و شما از همه مردم نسبت به آن داناتر هستید،ولی اینها علم کلان هست!!به من فرمود: وای بر تو ای هشام.خدای تبارک و تعالی برای خلقش حجتی مقرر نمیدارد که همه احتیاجات مردم نزد او نباشد..
امام فرمودند احتیاجات..یکی از این احتیاجات،پاسخ به سوالات میباشد..
در کتاب اصول کافی،کتاب الحجة آمده : زمانیکه خداوند پیامبر اکرم(ص) را قبض روح فرمود،حضرت فاطمه(س)از وفات آن حضرت چنان اندوهگین شدند که فقط خداوند تعالی مقدارش را میداند..بسبب تسکین ایشان،خداوند برایشان فرشته ای فرستاد که ایشان را دلداری دهد و با ایشان سخن بگوید..حضرت فاطمه (س) به حضرت علی(ع) گزارش میدهند و ایشان از حضرت فاطمه(س) میخواهند که هرگاه فرشته آمد،خبرشان کنند و از آن به بعد هرگاه فرشته می آمد،ایشان به حضرت علی(ع) میگفتند و حضرت علی(ع) تمام گفت و گوی بین آنها را مینوشتند و کتاب مصحف فاطمه(س) پدید می آید که در احادیث آمده قطر آن سه برابر قرآن است و حتی یک حرف از قرآن در آن نیامده است، اما تفصیل قرآن است و در آن چیزی است که مردم به آن احتیاج دارند و پس از ایشان،دست به دست ائمه(ع) گشته است تا الآن که در دستان مبارک حضرت بقیة الله الاعظم(عج) می باشد..
حضرت فاطمه(س) درست است که امام نبودند،اما از لحاظ علم،چیزی از امامان ما کم نداشتند...
و اما یک نکته که گفتنش ضروری است:درست که علم امام از جانب پروردگار است..اما باید توجه کرد: که علم امام و علم خداوند قابل مقایسه نیست..چرا که علم امام در هر شب جمعه فزونی میابد اما علم پروردگار علمی نیست که فزونی یابد..اصلاً علم خدا از جنس علم انسانها نیست..
پ.ن1:اینها نوشته های خودم هست از برداشت از کتاب ا و سخنرانی های مختلف..اما سندها کاملاً معتبر هست..
پ.ن2:امام صادق(ع) فرمودند: علم بیست و هفت حرف است..تمام آنچه پیامبران آورده اند،دو حرف است..چون قائم ما قیام نماید،بیست و پنج حرف دیگر را می آورد و به ضمیمه ی آن دو حرف دیگر،در میان مردم منتشر می سازد..مکیال المکارم، ج1، ص 235 و بحار الانوار، ج 52، ص 331