سلام بر تو ای مــادر..
مــادر عرصه های سخت..
مــادر روز های سخت و طاقت فرسای جنگ..
مــادر روزهای کمبود نان بر سر سفره..
و کمبود نفت در روزهای سرد زمستان..
مــادر روزهای تلخ و شیرین..
سلام بر تو ای مــادر..
تو ای مــادر که پسرت را بزرگ کردی..
به این امید که در پیری عصای دستت گردد..
امّا تا از تو اذن رفتن به میدان جنگ را درخواست کرد..
برایش شهادت آرزو کردی..
حتی زمانیکه جنازه غرق خونش را دیدی هم..
اشک نریختی..
و به پسرت..شهادتش را تبریک گفتی..
سلام بر تو ای مــادر ..
تو ای مــادرِ پاکی که..
در هنگام شیر دادن به فرزندت...
برای مصائب حضرت زهرا(س) اشک ریختی..
و برای غربت علی(ع)..
و برای مصائب کربلا..
و مصائب شام..
و ........
و برای تنهایی و مظلومیت امام غریبمان..
و اشک چشمانت را همراه با شیرت در درون دهان فرزندت ریختی..
سلام بر تو ای مــادر ..
تو ای مــادر که از کودکی..
حجاب فاطمی را به دخترانت آموختی..
و غیرت علوی را به پسرانت..
سلام بر تو ای مــادر ..
تو ای مــادر که..
با کمبودهای همسرت ساختی..
اما هیچگاه شِکوه و شکایت نکردی..
و کمی لقمه ای نان حلال را..
به هزار لقمه چرب شُبهه دار ترجیح دادی..
و هربار که همسرت به خانه می آمد..
با لبخند از او به گرمی استقبال میکردی..
سلام بر تو ای مــادر ..
تو ای مــادر که..
گاه برای شستن ظرفی..
مجبور بودی در سرمای سرد زمستان..
یخ حوض خانه کوچکت را بشکنی..
و با آب سرد و طاقت فرسا..
به انجام امور خانه ات بپردازی..
و شب های بیماری فرزندت..
گاه تا هنگام سحر..
در کنار بسترش می نشستی..
و برایش پرستاری مهربان بودی..
اما آن هنگام که خودت بیمار میشدی..
اجازه نمیدادی کسی از بیماریت با خبر گردد..
سلام بر تو ای مــادر..
تو ای مــادر که هرگاه تنها ساعتی از خانه بیرون میرفتی..
چراغ خانه ات خاموش میگردید..
امّا..
نمیدانم در این روزها..
چرا برخی از مادرها را زمانه با خود برده است..
دیگر حجاب فاطمی را به دخترانشان نمی آموزند..
و غیرت علوی را به پسرانشان..
و سازش با همسران را به فرزندانشان..
امّا..
می دانم که در پسِ زمانه..
تو هم از همان شیر پاکی خوردی..
که با اشک گریه بر حسین(ع)..
تقدیس گردیده بود..
و از همان لقمه ی حلالی خوردی..
که پدرت با هزار زحمت بر سر سفره خانه آورده بود..
به اصل خویش بازگرد مــادر جوان سرزمین من..
و دخترانت را فاطمی تربیت کن..
و پسرانت را علوی..
.
.
تقدیم به مادر پاکم..
که تمام جوانیش را داد..
تا مرا فاطمی تربیت کند..
و شبها کنار بسترم..
داستان حجاب فاطمه(س) را برایم میگفت..
و صبر و حلم زینب(س)..
اما افسوس که آنگونه که در خور شأنش میباشد..
فرزند شایسته ای نبودم..
و تقدیم به تمام مادرانی که..
کودکانشان را زهرایی و علوی تربیت کردند..
روزتان مبارک..
و زندگی جاودانه در بهشت،ارزانیتان..
.
و تو ای خواننده گرامی..
اگر چراغ خانه ات به نور مادرت روشن است..
برخیز و بر دستانش بوسه ای بزن..
و اگر چراغ خانه ات با کوچ مادرت خاموش گردیده..
برایش فاتحه ای بخوان..
باشد تا لطف مادرِ بزرگمان،حضرت فاطمه(س)..
شامل همه مادران گردد..
چه آنهایی که در میانمان هستند..
چه آنهایی که فرزندانشان را تنها گذاشتند..