سلام..این پست حالا حالاها به عنوان پست ثابتم اینجا میمونه..دوستان عزیز درد و دلهاتونو با هرکدوم از اهل بیت که دوس داریدو اینجا با نام یا بی نام بنویسید..منتظر قلمهای زیباتون هستم..
سلام دوستان عزیز..انشاالله قصد دارم کمی با امام زمانمان بیشتر آشنا بشیم..این هم اولین پستم..نظرات شما منو در بهتر کردن مطالب کمک می کند..
سیره ی حضرت مهدی(عج) از نگاه خورشید هشتم،امام رضا(ع): 1.میراث داری انبیاء : امام رضا(ع): "...عصای موسی و انگشتری حضرت سلیمان نزد آن حضرت است." امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود به نام یعقوب بن شعیب فرمود: « میخواهی پیراهن قائم (عج) را _ که با آن قیام میکند _ به تو نشان دهم؟» عرض کرد: آری آن حضرت صندوقچه ای را خواستند.آن را باز کرده و پیراهنی از کرباس از آن بیرون کشیدند.سر آستین چپ پیراهن، خونین بود. سپس فرمودند: « این پیراهن رسول خدا(ص) است در روزی که دندان پیامبر را شکستند، بر تن حضرتش بود. حضرت مهدی(عج) با همین پیراهن قیام می کند.» 2. کمال بینایی: حضرت رضا (ع) فرمودند: « ما اهل بیت دیدگانی داریم که به چشمهای مردم شباهت ندارد و نوری در آن است که شیطان را در آن بهره ای نباشد. » 3.دعای مستجاب: خورشید ثامن میفرمایند: حضرت مهدی (عج) دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته می شود: یکی دانش بیکران الهی و دیگری دعای مستجاب. همچنین در بیان دیگری از آن حضرت آمده : دعای او (حضرت مهدی(ع) ) همواره به اجابت می رسد ؛ تا جائی که اگر دعا کند که سنگی از وسط دو نیم گردد میشود.
سلام..انشاالله تا نیمه شعبان با چندتا پست مطلب توووووووپ پ پ پ پ در خدمتم...اولیشو خواستم اینجا به نمایش بذارم،نشد..حالا واسه دیدنش باید زحمت بکشید "اینجارا کلیک کنید" هرکی کلیک نکنه ضرر میکنه... امشب از آسمان پسری می آید که نه تنها زمینیان که کل آسمانیان هم خوشحال ز نورش میشوند...امشب پیامبر از یمن وجود این پسر به همه آسمانیان هدیه میدهد..فرشتگان به زمین می آیند..نه تنها فطرس که بقیه فرشتگان هم بالشان را بر گهواره ی این نوزاد میزنند...فرزندی که پسر شیر خدا،فاتح خیبر،حیدر کرار و یگانه کوثر،فاطمه زهراست..همو که جدش رحمت للعالمین است.. و روز بعد میلاد حضرت ابوالفضل یل کربلا،ساقی کربلا، فرزندی از فرزندان یگانه پهلوان زمان است.. و بعدتر میلاد امام سجاد(ع) فرزند شهید کربلاست..همو که در سجده هایش خدارا میخواند.. میخواهم بگویم بزرگواران کارنامه ام سیاه است،گذشته ام خراب است،دستانم خالی است،اما قلبم...قلبم سرشار از محبت شما...بزرگواران دستم را بگیرید..مرا از زمین تا اوج آسمان ببردید..یادم نرفته بارها و بارها دستم را گرفتید اما من کودکی ناسپاس و بازیگوش،دستم را رها کردم..حال با گردنی کج باز به پیش شما آمده ام...دستانم را رها نکنید.. یا کاشف الکرب الحسین(ع)، اکشف کربی بحق الحسین(ع) و عجل لولیک الفرج... خجسته باد مبعثش که با " اقرأ بسم ربک" آغاز و با " انا أعطیناک الکوثر" بیمه و با " الیوم اکملت لکم دینکم" جاودانه شد...
ساکت باش...انگار صدایی می آید.انگار بویی هم می آید.انگار کسی شعر میخواند و بقیه دست میزنند.نه!صدای سینه زنی نیست.شعرش را شاد میخوانند.حتماً عید است.این بو هم حتماً بوی آن عید.آخر هر عیدی بوی خودش را دارد.اگر بفهمیم چه میخوانند،حتماً میفهمیم این بو هم،بوی چه عیدی است.ساکت باش ببینم چه میخوانند...فکر کنم فهمیدم چه خبر است.شعر را بخوانم تو هم میفهمی!میگوید:
به خدا برای عشقت یا علی بهترین هدیه رو پیدا میکنم دلمو سند به نامت میزنم مینویسم پاشو امضا میکنم
شکوه عرش کبریا رو داره صحن و سرای تو میخونم شعر شهریارو دم ایوون طلای تو:
"علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوی فکندی همه سایه ی هما را"
دل اگر خداشناسی همه دررخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را بگذار نیمچه نگاهی به تقویم بیاندازم.درست است!زدم وسط خال!سیزده رجب است.فهمیدم بو،بوی چیست. شب تولد شیر خداست،این بو هم بوی آغوش کعبه است که بازش کرده تا میزبان دختر اسد و فرزندش باشد! امشب،شب تولد علی(ع)است!شب تولد پدر ما شیعیان است.اولین پدرمان!میگویی بو به مشامت نرسیده است؟! بامن بگو:یاعلی،یاعلی،یاعلی،یاعلی،یاعلی...اگر بازهم نرسیده باز بگو.آنقدر بگو تا بو را حس کنی!وقتی حس کردی بیا برای فرج آن پدرمان دعا کنیم که سالهاست مثل یتیمانی که پدرشان را هیچ وقت ندیده اند،منتظر قدومش هستیم.بیا و بنشین کنار من،دستانت را بالا ببر و بامن بگو: پروردگارا!به این شب عزیز،به مولود این شب عزیز قسمت میدهیم،هرچه زودتر چشمان ما را به سیمای نورانی مولایمان،نورانی کن!
الهم عجل لولیک الفرج یا علی
سلام..تو این روزا هممون دنبال یه هدیه واسه پدرامون هستیم تا بهشون نشون بدیم که دوسشون داریم و زحمتاشونو فراموش نمیکنیم..ولی بعضیا هستن که پدراشونو از دست دادن..اونا هم حتما روز عید،روز پدر میرن سر خاک پدراشونو اونجا رو آب و جارو میکنن و روز پدرو بهشون تبریک میگن...ولی.........هیچ به این فکر کردید غریب ترین مرد دنیا کیه؟؟اونی که روز پدر میره تو حرم پدرشون ولی جز خرابه چیزی نیست..بمیرم واسه قلب آقامون امام زمان(عج) که گنبد و حرم پدرشونو خراب کردند...ولی....شیعه...آری،با خودم هستم که نام شیعه را یدک میکشم!!!میدانیم که امام هر عصر،بابای مهربان است،مگر نه؟؟شیعه!!!هدیه ی روز پدر برای امامت چه آماده کردی؟؟؟ترک یک گناه؟؟؟صدقه برای سلامتیشان؟؟زیارت آل یس در روز عید؟؟؟آخر خودشان گفتند هروقت خواستید توجه کنید به وسیله ما بسوی خداوند،زیارت آل یس را بخوانید...و یا شاید هم یک کار راحت تر...یک صلوات برای تعجیل در ظهورشان..
چقد فرصت ها زور میگذرند..عرفه آمد،کم گذاشتم.غدیر آمد، کم گذاشتم.عاشورا و تاسوعا آمد،کم گذاشتم..برای عمو گریه کردم،بعد از اشک ریختنها کم گذاشتم،برای مصیبتهای عمه گریه کردم،باز هم کم گذاشتم...انگار یادم رفته بود که باید خدا را قسم به عمه زینب دهم!!!سال تحویل،کم گذاشتم خوب باید آرزوهای دور و درازم برای امسالم را از خدا میخواستم!!! فاطمیه آمد، برای پهلوی شکسته مادر گریه کردم،باز هم کم گذاشتم در دعا برای منتقم خون آن حضرت...حال رجب آمده...ماه استجابت...شب آرزوها...اگر زیر آسمان یادم رود برای پدرم دعا کنم،دیگر خیلی کم گذاشته ام..نان و نمکش را بخورم و نمکدانش را بشکنم؟؟؟ اللهم عجل لولیک الفرج عکسهارا یکی یکی رد میکنم..به عکسی خیره میشوم،به یک پرچم سرخی...خوب که گوش میکنم انگار صدایی میشنوم..صدای العطش...صدای اسب ها..صدای جوانی که سر بر زانوی پدر گذاشته،اما غرق در خون..صدای نگرانی کودکی که از عمویش خبر میگیرد...صدای تیری که مشکی را پاره میکند..صدای دریاب برادرت را...صدای اسب بی صاحبی که به خیمه ها برگشته...صدای گریه کودکی که پدرش را میخواهد...صدای عمه ای که کودکان را از میان خیمه های سوخته بیرون میکشد...صدای پای کاروان اسرایی که همه از اهل بیت هستند...صدای خنده های قومی که اجر رسالت پیامبرشان را میدهند...دلم سوی کربلا پر میکشد..آنجا روضه خوان و مریحه سرا نمیخواهد...آنجا فقط یک دل محب میخواهد...پاهایت نای رفتن ندارند...کششی تورا میخواند..به رسم ادب اول خدمت آقا ابوالضل میرسیم تا اذن دخول به حرم برادرشان را بگیریم...آخر، ماه رجب ماه زیارتی امام حسین است...السلام علیک یا طالب دم المقتول الکربلا... آقا جان تو شب آرزوها،همه ی آرزوهامو میخوام بذارم کنار و فقط بگم: اللهم عجل لولیک الفرج...
یا رب الحسین(ع)،بحق الحسین(ع)،اشف صدر الحسین(ع)،بظهور الحجة
دوستان عزیز شاید شما هم با کسانی برخورده باشید که این حدیث را از امام علی(ع) نقل میکنند :"من اول و آخر و ظاهر و باطن هستم" .حال تفسیر این حدیث را از زبان پیامبر(ص) در داستان زیبای زیر بخوانید... سلیم بن قیس میگوید:از ابوذر غفاری شنیدم که میگفت: شبی، آقایم محمد (ص) به امیر المؤمنین (ع) فرمود: هنگام صبح به طرف کوه های بقیع برو و بر مکان بازی از آن زمین بایست.چون خورشید طلوع کرد بر او سلام کن! خداوند به او دستور داده است تا با صفاتی که در تو هست به تو جواب دهد. چون صبح شد امیرالمؤمنین (ع) همراه ابوبکر و عمر و جماعتی از مهاجرین و انصار به راه افتادند تا به بقیع رسیدند و از مکان بلندی از زمین بالا رفتند.وقتی خورشید طلوع کرد آن حضرت فرمود:" سلام بر تو ای خلق جدید خداوند که مطیع او هستی" در این هنگام صدایی همچون رعد از آسمان شنیدند که کسی میگفت:" و سلام بر تو ای اول و ای آخر و ای ظاهر و ای باطن و ای آنکه بر همه چیز آگاهی!" وقتی ابوبکر و عمر و مهاجرین وانصار کلام خورشید را شنیدند، غش کردند و بعد از ساعاتی به حال آمدند که امیرالمؤمنین(ع) از آن مکان رفته بود!همگی نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: تو میگویی علی بشری همچون ماست،در حالیکه خورشید او را به خطاب هایی که خدا خود را به آنها میخواند مخاطب قرار داد! پیامبر(ص) فرمودند: چه شنیدید؟گفتند:شنیدیم که میگفت: " سلام بر تو ای اول!" فرمود:"درست گفته است، او اول کسی است که به من ایمان آورده است." گفتند: شنیدیم که میگفت:" ای آخر" فرمود:"درست گفته است،او آخرین کسی است که همراه من خواهد بود.او مرا غسل داده و کفن میکند و داخل قبرم می نماید." گفتند: شنیدیم که میگفت: "ای ظاهر" فرمود:" درست گفته است، تمام علم من برای او ظهار شده است." گفتند: شنیدیم که میگفت:"ای باطن" فرمود: " درست گفته،همه ی اسرار مرا در باطن خویش نگه داشته است." گفتند:شنیدیم که میگفت: "ای آنکه به همه چیز آگاهی" فرمود:" راست گفته، اوست عالم به حلال و حرام و واجبات و سنتها(مستحبات) و آنچه مانند اینهاست." در اینجا همگی برخواستند و گفتند:"محمد مارا در ظلمت و تاریکی قرار داد" و از مسجد خارج شدند. اسرار آل محمد،سلیم بن قیس،صص288 و 289
« مطالب جدیدتر
........ مطالب قدیمیتر »
|